در مغز زير سيستمهايي وجود دارند كه بطور دائم بر اعمال بدن نظارت مي كنند و يا آنها را تنظيم مي كنند. بعضي از اين زير سيستمها بر اعمال غير ارادي نظير ترشح غدد، ضربان قلب و بعضي بر اعمال ارادي مانند نوشتن و صحبت كردن اثر دارند. از بر همكنش اين زير سيستمها حالتهاي مغزي حاصل مي شود[2]. اين حالتهاي مغزي در بعضي موارد براحتي از هم قابل تفكيك مي باشند مانند بيداري ، خواب و بيهوشي . در حالت بيداري هوشياري وجود داردو ممكن است تحت عواملي اين هوشياري تغيير كند. سيستم فعاليت تالاموسي مشبك توسعه يافته فعاليتهاي موجهاي مغزي را تنظيم مي كند و عنصر اصلي در تغيير هوشياري است (Newman 1997). RAS اطلاعات رسيده ازتحريكهاي داخلي، احساسات، رفتار و تحريكهاي سنسوري را تفسير مي كند واز آنها اثر مي گيرد و در نتيجه آن حالتهاي بيداري تنظيم مي شود و "تمركز با توجه" بوجود مي آيد وسطوح هوشياري شكل مي گيرد(Empson 1986,Tice&Steinberg 1989). از ديدگاه ديگر دو نيم كرة مغزي شبيه به دو مدول پردازش كنندة موازي كه هر دو داراي سيستمهاي ادراكي پيچيده هستند و بطور مستقل و موازي داده ها را پردازش مي كنند و اثرات آنها دلبخواه و پيوسته نيست، نيزبرحالتهاي مغزي اثر دارند(Zaidel 1985)[1]. حالت هوشياري نه تنها بر اساس موجهاي مغزي قابل تعريف است بلكه بر اساس اثر نيم كره ها و ميزان اندركنش آنها قابل توجيه است. در حالت بيداري و هوشياري ، مغز بر تمام ورودي هاوخروجي هاي ارادي خود كنترل دارد وآنها را تحت سرپرستي خود نگه مي دارد.صداها را مي شنود،محيط اطراف را مي بيند، بوهاي مختلف را مي فهمدو... و همچنين بر وضعيت اندامهايي از بدن نيز آگاهي دارد .
در خواب مغز توجه به ورودي ها را كم مي كند ودر نتيجه سطح آستانةحواس بالا مي رود وبا اينكه مسيرهاي عصبي سالم است ولي هيچ سنسوري كه زير آستانه باشد حس نمي شود. پارامترهاي فيزيولوژيكي نظير ضربان قلب ، تنفس، فشار خون، تون عضلات و... در مقايسه با حالت بيداري تغيير مي يابند كه اين خود شاهدي بر تغيير اساسي در حالت مغز مي باشد. در بيهوشي با بكار گيري موادي خاص در مغز ورودي وجواب به آنها تحت تأثير قرار مي گيرند و مغز به حالتي شبيه خواب مي رود با اين تفاوت كه مغز در توليد اين حالت هيچ گونه دخالتي نداشته است ويك مادة خارجي باعث ايجاد آن شده است و در نتيجه خارج شدن از اين حالت با از بين رفتن اثر ماده بايد همراه باشد.
هر يك از حالتهاي مغزي و رواني بوجود آورنده ويا ظاهر كنندة يك حالت مشخص ذهني رفتاري در افراد مي باشد كه بطور عام قابل تشخيص است ودر همه افراد وجود دارد وحالت مغزي در بين اين حالتها در حركت و تغيير است. البته بايد توجه داشت كه در بين اين حالتها نيز مرز خاصي وجود ندارد و اين حالتها با هم همپوشاني دارند. براي مثال در خوابيدن ابتدا شخص در حالت هوشياري كامل است و پس از مهيا شدن شرايط ، حالت مغز بسوي خواب پيش مي رود كه در گذر از هوشياري به خواب عميق چندين حالت ميانه(از نظر كلينيكي شش مرحله) وجود دارد كه از آنها مي توان شل شدن عضلات و كاهش نرخ تنفس و بي خبري از اطراف را نام برد. در اين گذر كم كم كنترل و يا نظارت از روي يك يك ورودي ها برداشته مي شود وپاسخ ها وخروجي هاي مغز تضعيف مي شوند وسيستم تا جايي پيش مي رود كه ديگر به ورودي از جمله سنسوريها جواب نمي دهد(بايد شدت اين تحريكات كمتر از آستانة بالا رفته باشد). در اين حالت هيچ كار هوشيارانه اي انجام نمي شود وفقط افعال خودکار (نفس كشيدن و...) انجام مي شود. در حالت خواب مي توان با دادن وروديهاي سنسوري كه شدتي بيشتر از سطح آستانه بالا رفته دارند شخص را دوباره به حالت هوشياري و بيداري برگرداند. ميزان شدت ورودي بستگي به حالت مغز يا مرحلة خواب دارد و هر چه به خواب عميق نزديك باشد، بيشتر است.
در بعضي ديگر از فعاليتها بنظر مي رسد كه فرد با تمركز دادن خود روي يك سنسوري به بقيه سنسوريها توجه اي نمي كند. براي نمونه در مطالعة يك مقاله يا كتاب جالب شخص توجهي به صداهاي اطراف ندارد و يا بوهاي محيط و وروديهاي لامسه را دريافت نمي كند. در تماشاي يك صحنه جالب يا فيلم جذاب تمام هوش وحواس شخص متوجه آن صحنه يا فيلم مي شود. دراين حالتها، هوشياري فرد بيشتر به آن وروديها تمركز و توجه داده شده است و از بقيه تاحدودي برداشته شده است ويا بعبارتي سطح آستانة آنها بالا برده شده است ويا مي توان تصور كرد آنها دريافت مي شوند ولي پاسخ دادن به آنها منوط به بيشتر شدن آنها از سطح آستانه شده است. در اين حالتها هوشياري وجود دارد ولي بجاي توجه به تمام وروديها به يك يا چند ورودي خاص تمركز داده شده است ومغز به يك حالت جديد باخصوصيات بارزي وارد مي شود. از جملة اين حالتها مي توان شنيدن خبر ناگوار را نيز ذكر كرد كه بعضي افراد پس از شنيدن خبر هاي ناگوار درباره يكي از آشنايان دچار حالتي مي شوند كه تمام بدن شل و سست شده وخاطرات شخص مذكور در ذهن يادآوري مي شود.