در تاریخچه هیپنوز، پس از امیل کوئه نوبت به مشهورتین دانشمند تاریخ روان شناسی یعنی فروید توسط شارکو با هیپنوز آشنا شد و آن را به عنوان هسته مرکزی کار مشترک خود با جوزف برویر در مورد هیستری به کار گفت.این دو دانشمند برای اولین بار نشان دادند که برخی از علایم بیماری های روانی مربوط به اتفاقات گذشته فرد است و برای درمان آن روش «تخلیه هیجانی» را ابداع نمودند. آنان در سال 1895 حاصل مشاهدات خود را در مجموعه ای تحت عنوان «مطالعت هیستری» منتشر کردند. این نوشتار در واقع سرآغاز روانکاوی به شمار می آید. فروید در زندگی نامه خود لحظه ای که تصمیم گرفت هیپنوز را کنار بگذارد شرح داده است. خانمی در جریان هیپنوز بازوهای خود را دور گردن فروید حلقه کرد. فروید می نویسد: « من به اندازه کافی آگاه بودم که این اتفاق را پای جذابیت های غیرقابل مقاومت خودم نگذارم! و در آن لحظه حس کردم ماهیت عنصر اسرار آمیز پشت پرده هیپنوز را کشف کردم. لذا به منظور جلوگیری از وقوع دوباره این پدیده، لازم دانستم استفاده از هیپنوز ار متوقف کنم ». در واقع فروید، پدیده انتقال را کشف کرده بود و برای کنترل یا حذف آن تصمیم گرفت القای رسمی هیپنوز را متوقف کند. سرد شدن هیپنوز پس از هواداری های پرحرارت اولیه توسط دانشمند برجسته، اثر منفی زیادی بر پیشرفت هیپنوز داشت. و پس از آن تا مدت ها تحقیق در این زمینه به عده کمی محدود ماند. وی استفاده از «تخت روان کاوی» را ادامه داد و به جای هیپنوز، روش تداعی آزاد را به عنوان یک تکنیک درمانی ابداع و معرفی نمود. اگرچه پس از آن فروید هیچ گاه از القای رسمی هیپنوز استفاده نکرد ولی این تغییر موضع هرگز نتوانست مانع وقوع خود به خود هیپنوز در اثنای روان درمانی بر روی کاناپه معروف وی گردید. بعدها فروید عقیده خود را تعدیل نمود و گفت :» مانیاز به آمیزه ای از هر دو داریم، طلای خالص روانکاوی به مقدار فراوان همراه کمی مس تلقین مستقیم» که هیپنوز را شامل می شد.