رفتن به حالت هيپنوتيزم با دو روش امكان پذير است.يك روش با حذف محركهاي سمپاتيك باعث كاهش اثرات ورودي بر سيستم مي شوند و بعد ايجادحالت خلسه پيش مي آيد. در اين روش با كاهش اثرات ورودي ها سيستم تك ورودي مي شود(شنوايي). اين روش بيشترين كاربرد رادر هيپنوتيزم كلينيكي دارد كه همراه با ريلکس شدن است. با زياد كردن تحريك سمپاتيك نيز مي توان حالت خلسه وهيپنوتيزم را بوجود آورد. با بكارگيري موسيقي با ريتمهاي تنديا رقصهاي خاص (درويشان يا قبايل بومي آفريقايي) مي توان توجه سيستم را از تمام وروديها جدا كرد وسيستم را تك ورودي(شنيدن موسيقي)كرد. در اين روش تقويت يك ورودي باعث كاهش اثر ورودي هاي ديگر مي شود. به نظر مي آيد كه در هر دوي اين روشها ايجاد سيستم تك ورودي مي شود كه شروع هيپنوتيزم است.
اريكسون براي هيپنوتيزم كردن از كلمات استعاره اي استفاده مي كندو حالت هايي را كه قرار است پيش بيايد با همراهي تمثيل و تشبيه بيان مي كند. اين روش براي افرادي كه طبع احساسي دارند، مناسب است. در ابتداي هيپنوتيزم ، روشها با همراهي كردن يا ايجاد يك حالت شناختي با يك ورودي سنسوري هيپنوتيزم راپيش مي آورند. براي مثال با نگاه كردن به يك نقطه يا لامپ و تلقين اينكه چشمها كم كم خسته مي شودوتمايل به بسته شدن پيدا مي كند، اولين مرحلة هيپنوتيزم شروع مي شود. با خيره شدن هر شخصي به يك نقطه كم كم عضلات چشم او خسته مي شوند و شخص تمايل به بستن آنها مي كند. در اينجا اثرات فيزيولوژيكي با كلام همراه مي شود وچون اولين كلام صحيح مي باشد(بر اثر خستگي چشمها بسته مي شوند)مغز بقيه كلامهارانيز صحيح تلقي مي كندوانجام مي دهد.
با انتخاب ورودي مناسبي كه حساسيت سيستم به آن زياد است علاوه بر سريعتر شدن هيپنوتيزم مي توان عمق را نيز زياد كرد زيرا عميقتر شدن خلسه ارتباط نزديكي با قدرت و شدت ورودي دارد. با توجه به رابطة 1-1 به نظر مي آيدكه عميق شدن خلسه از حدي به بعدديگر منتسب به ورودي نخواهد بود و بيشتر تحت تأثير ماتريسهايAوB كه خاصيت ذاتي سيستم مي باشند قرار ميگيرد. هيپنوتيزم پذيري همانند ضريب هوشي(IQ )از سنين خاصي به بعد(4سالگي) با وجود نوسانات جزيي ديگر تغيير چشم گيري نمي كند و ثابت مي باشد و در طول جلسات هيپنوتيزم زياد نمي شود. اگر مشاهده مي شود كه در جلسات متوالي ميزان هيپنوتيزم پذيري اشخاص زياد مي شود دليل آن تغيير در هيپنوتيزم پذيري نيست بلكه رفع موانعي است كه از عميق شدن هيپنوتيزم جلوگيري مي كنند(ترس از گفتن اسرارو...). بعبارت ديگر پس از طي شدن حالتهاي گذرا در چندين جلسه ، شخص به حالت نهايي كه همان قابليت هيپنوتيزم پذيري معين است مي رسد كه در اين مرحله با در نظر گرفتن اشباع براي ورودي ، خروجي فقط متناسب با ماتريسهاي A,B,C,D مي باشد.