باورهای نادرست


برعکس در مقایسه با درمان ها دارویی که همیشه خطر بروزعوارض داروها را در پی دارد، هیپنوز ابزار درمانی کاملاً بی خطری به حساب می آید.


هیپنوتیزم به خودی خود درمان محسوب نمی شود بلکه به عنوان ابزار قدرتمندی برای تقویت و تسهیل راهبردهای درمانی به شمار می رود. به عبارت دیگر برای درمان یک اختلال توسط هیپنوتیزم بالینگر باید مداوای آن اختلال را با روشهای غیرهیپنوتیزمی به خوبی آموخته باشد و از هیپنوز به عنوان ابزاری برای تأثیر بیشتر و بهتر درمان استفاده کند.

در واقع هر هیپنوتیزمی نوعی خودهیپنوتیزم است که طی آن سوژه با هدایت درمانگر، در حالت هیپنوتیزمی قرار می گیرد. در جریان هیپنوتیزم بالینی، سوژه هرگز اختیار خود را به طور کامل از دست نمی دهد و هر زمان که مایل باشد می تواند جریان هیپنوز را قطع کند (اگرچه به دلیل رابطه و شرایط ایجاد شده و هم چنین میل به بهبودی، چنین کاری نخواهد کرد). بنابراین پرواضح است که توسط هیپنوتیزم بالینی، نمی توان کسی را وادار به انجام عملی که دوست ندارد و یا اقرار به مطالبی که مایل به بیان آن نیست شود.


در واقع کسانی که از ضریب هوشی کمی بالاتر از متوسط هوش جامعه برخوردارند، سوژه های مناسب تر هیپنوتیزمی به شمار می روند. از سوی دیگر هیپنوتیزهای مکرر، ذهن سوژه را تضعیف یا او را تلقین پذیرتر نمی سازد، بلکه حتی توانایی تمرکز و توجه وی را افزایش می دهد.

برعکس هیپنوز حالتی از هوشیاری متمرکز و این واقعیت با آزمایشات مختلف مانند مطالعه الکتروآنسفالوگرام (نوار مغزی) به اثبات رسیده است. براساس این مطالعاتف امواج مغزی در وضعیت هیپنوتیزمی مشابه بیماری و هوشیاری توأم با تمرکز و با معیارهای امواج مغزی خواب، کاملاً متفاوت می باشد.