با توجه به تعريف ارائه شده از هيپنوتيزم مشاهده مي شود كه مبحث تمركز دادن وتمركز پيدا كردن درهيپنوتيزم بسيار مهم مي باشدويكي از فوايد هيپنوتيزم نيز قدرت بخشيدن به تمركز دادن افراد در شرايط مختلف مي باشد.تمام فوايد هيپنوتيزم هنگامي اتفاق مي افتد كه شخص به مرحلة مناسبي از هيپنوتيزم برسد. با توجه به بحثهاي هيپنوتيزم پذيري و تفاوت افراد دراين موضوع باهم(صرف نظر از مهارت هيپنوتيزم كننده) تعيين هيپنوتيزم پذيري قبل از تجويز درمان با هيپنوتيزم مي تواند مفيد باشد. در حال حاضر بهترين روش براي تشخيص هيپنوتيزم پذيري يك جلسه كامل هيپنوتيزم است كه در اين حالت پس از القاي اوليه يك سري از كارها يا القاهايي كه در هيپنوتيزم جنبة عمومي دارد را به شخص مي دهند ومطابق پاسخ شخص به او امتياز مي دهند. تمام القاهايي كه براي تعيين هيپنوتيزم پذيري داده مي شود وروش نمره دادن بايد براي تمام افراد يكسان باشد و همچنين چهار دسته اعمال هيپنوتيزمي را نيز بپوشاند زيرا هر كدام از آن اعمال گوياي يك قسمت از قابليت هاي فرد در هيپنوتيزم مي باشد.
مقياس گروهي دانشگاه استنفورد(SHSS ) از آزمونهاي معتبر جهاني در تعيين هيپنوتيزم پذيري مي باشد. اين مقياس توسط اساتيد بزرگ هيپنوتيزم (هيلگارد و ويتزنهافر در سال 1959 در نسخه هاي A,B تهيه شد .در سال 1962 نسخة اصلاح شدة اين آزمون توسط اشخاص فوق بعنوان فرمC ارايه شد.اين مقياس شامل 12 آزمون مي باشد و بعلت طولاني بودن در كاربرد كلينيكي خسته كننده مي باشد. بنابراين هيلگارد مقياس (SHCS )را كه شامل 5 آزمون بود را ارايه كرد كه با در صد بالايي با نتايج SHSS:C همخواني دارد. نمره دادن در اين مقياس با هيپنوتيزم کننده و بر اثر مشاهده تغييرات در فرد بر اثر القا است.
مقياس ديگري كه شهرت جهاني دارد مقياس گروهي واترلو-استنفورد است كه شامل 12 آزمون براي بررسي هيپنوتيزم است كه تمام ايده ها وكارهايي راكه در هيپنوتيزم قابل انجام است را در بردارد. در نمره دادن در اين مقياس بر مبناي پرسشهايي است که از شخص مي شود و بنابراين مي تواند گروهي پياده سازي شود.
اشپيگل نيز مقياسي دارد(HIP ) كه شامل 7 قسمت است و علاوه بر داشتن قسمت هيپنوتيزم كردن از قابليت حركت كرة چشم و ميزان چرخش آن در نگاه به بالا استفاده مي كند.